پدر
رفتی و
روزها در پی هم گذشت
بهار دل انگیز
با نوبرانه هایش
تابستان گرم
با مستانه هایش
پاییز ملال انگیز
با عاشقانه هایش
اما
درون من
زمستانی ست
با سوز و سرمایش
برفهای بیکرانش .
در زیر آوار بهمن
تا ابد مدفون گشت.
زمزمه های بهار در راهست .
بهار بی تو را چه حاصل ؟؟
مگر میشود بدون تو بهار آید ؟
مگر بدون تو
ای آفتاب گرما بخش زندگانی ،
سبزه ای خواهد رویید؟
زمستان است و
سرد است
بعد از تو زندگی ، درد است .
زمستان است
زمستان
سهیلا نادری دره شوری
۲۶ اسفند ۹۵ ، یکسال و هشت ماه و ۱۸ روز دلتنگی بی پایان
دیدگاهتان را بنویسید