خبر گلدئ نازلی یارینگ ائلیندن
وئردیم یارینگ مژده سینه ، شیرین جان
«یوسفعلی بیگ »
ترجمه :
خبرآمد مرا از ایل یارم
بدادم مژدگانی ، جان شیرین
«استاد نادری دره شوری »
خبری مسرت بخش از دیار یوسفعلی بیگ گوشها را نوازش داد . کلنگ زنی ساخت مقبره شاعر نامی قشقایی .
این اقدام ، ساخت و سازی ساده نیست بلکه حرکتی بزرگ برای ابقای هویت یک ایل با اصالت و تاریخی ست . ایلی که با اشعار شاعرانش فرهنگ و هنرش را حفظ نموده و تا امروز سینه به سینه نقل گشته است.
گرچه جای استاد نادری دره شوری ( که همواره شمع تمام محافل بود و حضور جدی داشت ) در چنین روزی خالی بود .
اسطوره ای تکرار نشدنی که با تحقیق و تفحص و سیر در آسمان عشق و عرفان ، متبحر در شناساندن گمشدگان ایل بود . در تب و تاب غزلهای شاعران نامی ایلش به عرش رسید و تا هنگام عروج عارفانه اش در این راه گامهایش استوار بود .
استادی که یوسفعلی بیگ را حافظ قشقایی می نامید و او را عارفی گریبان چاک میشناخت و در مقاله ای معتبر با عطار و مولانا مقایسه کرده و مرزهای بین عقل و عشق ، عقل مندی و عارف پیشگی را باز نموده است .
بزرگ مردی که دلش همواره مأمن فرهنگ اصیل ایل و در این راه عاشقی صادق بود .
به راستی که جای خالی اش در چنین روزی فریاد میزند تا با صدای دلنشین و ملکوتی اش ، اشعار یوسفعلی بیگ را دکلمه نماید و هنر بی رقیبش « ترجمه اشعار یوسفعلی بیگ به شعر » را با زبان خویش بر همگان آشکار سازد .
یادش همیشه بر تارک ادبیات و فرهنگ ایل جاودان
پدرم ……!!!
همواره جای تو خالیست
خاطرات یاد تو باقیست
سهیلا نادری دره شوری
۱۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاهتان را بنویسید