هما بی بی صولت قشقایی در گذشت
نویسنده کتاب در معرفی آن می گوید ، پاییز پرستوی سفید داستان زندگی یک نوجوان ۱۴ ساله ایلیاتی هست که بخاطر خشکسالی های پیاپی و بحران های زیست محیطی که دامن عشایر دهه ی شصت و هفتاد ایران گرفته بود به حاشیه شهر کوچکی در جنوب فارس می آید و شیفته ی فوتبال و کتاب می شود.
یک روز که نوجوان ایلیاتی در یک کتاب فروشی در شهر فسا است، دختری همراه پدرش برای خرید وسایل نقاشی می آید و وقتی دختر و پدر می خواهند برگردند دختر در کنار تویوتای پدرش، به پسر ایلیاتی علامت هفت را نشان می دهد.
پسر ایلیاتی شب تصمیم می گیرد که کوچه و خیابون های شهر رو دنبال خانه ای که تویوتای سفید داشته باشد بگردد.
تا هفتادو چند روز که همه کوچه و خیابان های شهر را به صورت دیوانه واری می گردد خانه ای که تویوتای سفید داشته باشد را پیدا نمی کند ولی با شهر آشتی می کند.
شهر دیگر برای او قلعه ای با شیشه های نامرئی نیست ، جایی هست برای تاب آوردن یک تجربه انسانی و عاشقانه ی حیرت انگیز.
پاییز پرستوی سفید بیش از هر چیزی خواسته صدای امید و زندگی باشد. بیش از هر چیز خواسته تجلیل از آدم های دوست داشتنی باشد که در آن روز زندگی می کردند و الان باید قصه آنها گفته شود.
دیدگاهتان را بنویسید