مارال صیادنیا / نمیدانم با کدامین واژه ستایشت کنم که درخور وجودت باشد . سردگمم در میان واژه های سرد و بی روح که کدامین را انتخاب کنم و با آن نامت رابر زبان جاری بسازم . واما وااااای از زبان که حرفی ندارد برای گفتن وقاصر است از وصف این همه بزرگواری اری تو […]
میدانی آکنده از نوایی و بدین میدان حلقه ای است روان از رنگ ها و شادی، به سان رودی جاری از بلندای آزادگی و پایداری کوهساران گاه آرام و گاه خروشان. بدین آئین، پیر و جوان به هر رنگ و اندیشه ای نقشی یگانه می آفرینند. همه تداعیگر گنبد دوّاری که جز نقش شادی نشاید […]