هما بی بی صولت قشقایی در سال ۱۳۰۸ در ایل قشقایی به دنیا آمد و در دههی بیست در هنگامهی چالشهای جنوب، برای تحصیل رهسپار آمریکا شد. در همانجا بود که پدر و عموهایش از پی تبعید کودتای ۲۸ مرداد به غرب رفتند و ناصرخان قشقایی ساکن آمریکا شد.
هما بیبی که در امریکا در رشتهی علوم آزمایشگاهی تحصیل کرده بود، در دههی پنجاه به ایران آمد و در آزمایشگاه شرکت نفت در تهران مشغول به کار شد.
در انقلاب ۵۷ در راهپیماییهای ضد حکومتی فعال بود تا اینکه انقلاب پیروز شد و صولتهای قشقایی تبعیدی به ایران بازگشتند.
در تابستان ۵۹ با تشکیل اردوی صولتها، وی، برادرش دکتر عبداللهخان، خواهرش فریدهبیبی به همراه پدرش ناصرخان و عموهایش خسروخان و ملکمنصورخان از باشندگان نخست تا پایان اردو بودند.
پس از مرگ عبداللهخان در کوه “بِرِز” فیروزآباد، برخی از بازماندگان (نزدیک به ده نفر) فارغ از تصمیم دیگران، سر آن داشتند که در کوهستان بمانند.
هما بیبی به همراه خسرو ملکپور میروند که ناصرخان را راهی کنند تا بتواند از ایران بگریزد و سپس به این گروه بپیوندند، اما در بازگشت گم میشوند و نمیتوانند به سر قرار بیایند. حدود یک ماه در کوههای منطقه سرگردان بودهاند و در این ایام خسرو ملکپور، همراه و مراقب وی بود، تا اینکه اصغر کنعانی یکی از اعضای گروه باقیمانده تصمیم میگیرد به جستوجوی ایشان برود. پس از یک شبانهروز راهپیمایی کوهستانی آنها را مییابد، اما گروه بازماندگان، ماندن در کوهستان را بینتیجه ارزیابی میکنند و گروه از هم میپاشد.
هما بیبی به همراهی دکتر ابوالفتح نجفی توانست از مرز سیستان و بلوچستان از ایران بگریزد.
وزیر استخبارات عراق بهسیلهی ایرج کشکولی به ایشان پیغام داده و از وی برای مبارزهی مشترک با جمهوری اسلامی دعوت کرده بود، اما ایشان بنا به تعهدات میهنی و بیگانهستیزی قشقاییها، پیشنهاد دولت عراق را نپذیرفته بود.
نزدیکان ایشان میگویند وی در همهی این ایام، بیقرار ایران و قشقایی بوده است و رویای او بازگشت به فارس بوده و دمی از یاد میهن و ایل خود غافل نبود. در هنگام بیماری میگفت میخواهم سالم بمانم تا بتوانم به فارس برگردم.
وی از سال ۱۳۶۱ در سوئیس به سر میبرد تا اینکه دیشب در ۹۴ سالگی در ژنو در گذشت و امروز در همان شهر بهخاک سپرده شد.
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید