هنوز آتش درون و غم مصیبت از دست دادن فرهاد ایل فروکش نکرده بود ،
هنوز داغش از دست دادنش تازه بود و با هر تلنگری زخممان سر باز میکرد و آه و افسوس ها از سینه سوخته مان بیرون می زد ،
هنوز بغض ها راه گلوگاه را در سرمای یخ زده اندوه وجودمان میبست و هیچ مرهمی برای دردها نبود که خبر تکان دهنده دیگری در ابتدای سرمای دیماه ، همچون زلزله تمام وجودمان را لرزاند.
معصومه بی بی ، آخرین بازمانده از خانواده بهمن بیگی ، این مادر شیرین گفتار ایل نیز همزمان با کوچ درناها بسان فرهاد هنرمندش بالهایش را بسوی آسمان گشود و جمعی را حیرتزده و مبهوت بر جای گذاشت .
مادری دردکشیده که اسطوره ای از صبوری و مقاومت در برابر بازیهای فلک بود .
بانویی با روح بزرگ ، از خانواده ای اصیل که چرخ روزگار بر وفق مرادش نمی چرخید و همواره رویی ناخوش بر او نشان میداد.
اما او یک زن ایلی بود خم به ابرو نیاورد. استوار و با صلابت همچون کوه، مقاوم و پابرجا ماند و فرزندان لایقی به جامعه قشقایی تحویل داد که هر کدام همچون ستاره ای بر تارک آسمان هنر ایل می درخشند.
تا جهان پابرجاست و قشقایی زنده است ، نام فرود و فرهاد گرگین پور همواره با موسیقی قشقایی عجین شده و تفکیک ناپذیر است.
معصومه بی بی در سراسر زندگی با ارزش و دردمند خود غم و غصه های فراوان و داغ عزیزان دید ؛
بر گور فرزند شیونها سر داد
بر بستر بیماری دیگر فرزند زاری زد که تنهایش نگذارد.
اما مگر این بار از جور روزگار باز چه دید که خود ترک دیگران کرد ؟
دردهای روزگار و نامهربانیهای فلک که برایش تازگی نداشت!
مگر برای کدامین دردش درمان می طلبید؟
مگر کدام زخم روزگار بر قلبش تازگی داشت که تاب نیاورد و اینگونه مرثیه رفتن سرود ؟
شاید هجران فرهادش بیتابش کرده بود که با این سرعت بار سفر را بست.
او امشب میهمان جگرگوشه اش است.
روحش شاد و در آرامش الهی
سهیلا نادری دره شوری
فرزند زنده یاد استاد محمد نادری دره شوری .
۹۸/۱۰/۲
این مصیبت را به جامعه مظلوم و ستم دیده قشقایی ، بازماندگان خانواده محترم گرگین پور و بهمن بیگی تسلیت میگوییم.
رحیمی _ نادری دره شوری
دیدگاهتان را بنویسید