بیلمزدیم کئ آیریلیق وار ، إؤلؤم وار
یار باغیندان ، نار داغینا یؤلؤم وار
«نادم»
هفتم تیر ، روزی که هیچ آرامی ندارد ؛
بار دیگر تیر نافرجام و دردناک از راه رسید .
بار دیگر داغ دلهایی که هیچگاه آرام نشده بود ، تازه شد
و
زخمهای روح که هرگز التیام نیافته بود ، سر باز کردند .
باشلیک هفت تیر بر پیکره نحیف ایل مظلوم و خاموش شدن شمع وجود بزرگمردی دلسوز ، یتیم نواز و مهر پرور ، درد جانکاهی بر جسم ها مستولی شد که بی گمان از یاد و خاطره ها نخواهد رفت .
۵ سال گذشت .
هنوز رفتنش را باور نداریم و در حسرت روزهای گذشته و به یاد ؛
لبخند آسمانی اش
محبت و بی ریایی اش ،
خلوص و مهربانی اش ، همچنان می سوزیم .
هنوز ……
این وداع تلخ در باورها نمی گنجد .
هنوز چشم به راهیم و با دلتنگی هر روزه افقها را به انتظار مینشینیم .
۵ سال است که در هر محفل و انجمنی همواره جای خالی یکه تاز ادبیات و سخنوری ایل با صوتی دلنشین ، آوای رسا و گوش نواز ، فریاد میزند و آه حسرت همگان بر این تقدیر دردناک به گوش می رسد .
۵ سال است که سفره افطاری گسترده منزل ، چشم انتظار بازگشت اوست .
با کام روزه به دیدارهمدلی دوستان برای مجتمع ابوالفضل می رفت ، اما در میانه راه آهنگ سفر را به سمت آسمان و جوار آقا ابوالفضل نواخت.
نمیدانم چرا غزلهای زیبای دنیا را بر خود نپسندید و اینگونه مرثیه تلخ رفتن سرود و همگان را انگشت حسرت به دهان ، حیران و سرگردان گذاشت که همچنان به یادش می سوزند و می سرایند .
پدرم !!
با من بگو ؛
از چشمه ی سلسبیل بگو!
صدایت همواره طنین انداز جانم است :
«ای لبت سر چشمه عینأ تسمی سلسبیل
سلسبیلت خضر را بر چشمه حیوان دلیل»
خبر داری که اولین قدم را با مأذونت آغاز کرده ام ؟
میدانی ؟
بدنبال راز زمزمه های پنهانی مأذون ؛
کوله باری از درد و غم دلتنگی را برای درمان بر بسته ام ،
از شمع خلوت سحر و روشنای آفتاب صبح گذر کرده ام ،
از کنار چشمه ی حیوان گذشته ام ،
با بتان در بتکده ی خلیل تنها نشسته ام ،
دیدگانم را بر جمال دوست جمیل نبسته ام .
ولی
با دیدن قتل ارباب قتیل در هم شکسته ام .
یقین دارم که میدانی .
بگو با من
سکوت سخت را بشکن که دلتنگم .
.
همه جا سکوت است و سکوت و سکوت
و سنگ سیاهی که نشانی از تو دارد .
آه
خورشید نورافشانمان چه نابهنگام افول کرد
و ناباورانه در میان دریای نا متلاطمی اشک ، نظاره گر وداع سرخ او از آسمان روزگار شدیم !
*****
با تشکر و سپاس از تمام عزیزان و بزرگواران ، مدیران محترم سایت ها ، فضای مجازی ، خواهران و برادران عزیز هم ایلی ، همه دوستانی که همواره یاد پدر را با انتشار فایلهای صوتی و تصویری ، سروده ها و نوشته های زیبا در اذهان تداعی می نمایند و التیام دهنده و آرام بخش دل سوخته و همیشه سوگوار ما میباشند .
قدردان لطف و محبت همه بزرگواران هستیم .
سهیلا نادری دره شوری ، شیراز _ تیرماه ۹۹
دیدگاهتان را بنویسید