هما بی بی صولت قشقایی در گذشت
در ادامه عملیات رمضان در سال ١٣۶١ در بیست و نهم شهریور ماه نیروهاى ایرانى در منطقه شلمچه ( شرهانى ، پاسگاه ذید ) با پاتک نیروهاى دشمن متجاوز بعثى مواجه شدند ، در آن روز فرماندهان محور به جلسه هماهنگى دعوت شده بودند ، سردار بیژن که جزئ فرماندهان طرح و عملیات محور و فرماندهى گردان ۹۴۹ تیپ المهدى را برعهده داشت و این گردان از واحدهاى عمل کننده موفق در آن محور بود با دریافت خبر پاتک همراه با معاون خود ( شهید کهدوئى) از رزمندگان کازرون براى یارى و هدایت رزمندگان سریعاً خود را به خط مقدم رساندند ، چون تحرکات خودرو زیرآتش سنگین دشمن بود با موتور سیکلت مسیر را ادامه داده که پس از بازدید از نقاط و سنگرها پاتک را مهار و بر خط مسلط شدند اما متاسفانه در همین تحرکات مورد اسابت خمپاره قرار گرفته و کهدوئى در جا به شهادت رسیده و بیژن که چند ترکش به ناحیه سینه اش برخورد کرده بود به سمت اهواز حرکت داده شد که على رغم رسیدن به بیمارستان ولى ترکشى که به قلب رسیده بود پهلوان بیژن را از پا درآورد.
بیژن که از قهرمانان نامدارکشتى استان و کشور بود در اخلاق ، مهربانى و تواضع زبانزد خاص وعام بود به همین مناسبت معلم اخلاق و پهلوان نام گرفته بود.
یکى از پرافتخارترین صحنه هاى ورزشى پهلوان بیژن صحنه پیروزى پهلوان بیژن به قهرمان آمریکائى در مصاف سال ١٣۵۵ است که پس از ضربه فنى حریف آمریکائى پیروزمندانه بر روى سینه اش خیمه زده است. اداره کل تربیت بدنى استان فارس چندسال مزین به تصویر آن صحنه پرافتخار و غرورانگیز بود.
پهلوان بیژن که در کشتى و ورزش باستانى سرآمد بود در رشته زبان انگلیسى تحصیل کرده بود و در کسوت معلمى ( دبیرى آموزش و پرورش ) بوده و سالهاى اول خدمتش را در فراشبند به تدریس پرداخته و در زمان شهادت ریاست اداره تربیت بدنى شهرستان فیروزآباد را برعهده داشت که اولین زمین فوتبال چمن فیروزآباد از یادگارهاى آن پهلوان است. یکى از مربیان معروف کشتى فارس که مربى دانشگاه پهلوى شیراز نیز بود در یک مصاحبه نقل کرده بود ” بیژن کشتى گیر دو دست است یعنى دست و پاى چپ و راستش یکسان و پرقدرت عمل میکنند” ، بیژن با هردو دست به راحتى مى نوشت.
اخلاق نیکو ، مشارکت در امور خیر و عام المنفعه ، حمایت از محیط زیست در آن زمان ، کمک رسانى به نیازمندان ، تواضع و فروتنى از ویژگی هاى آن پهلوان نامدار بود . یکى از نمونه هاى آن کمک به مردى تنها بود بنام حبیب که در اطراف فیروزآباد چوپانى میکرد و مدتى هم در مزرعه مرحوم حاج مسیح ( پدر شهید بیژن) کار میکرد که بدلیل بیمارى نیاز به عمل جراحى داشت اما از دکتر و بیمارستان به شدت هراسان بود ، یکروز بیژن اورا میگیرد و به زور داخل لندرور آورده و به صندلى بسته و او را به بیمارستان میبرد وبه کمک دوستان پزشک به تیغ جراحى مى سپارد و کلیه هزینه ها و مراقبتها را شخصاً برعهده میگیرد ، خلاصه ایشان جراحى شده و سلامتى خود را باز مى یابد ، پس از آن حبیب در دنیا فقط مرید یک نفر و آن هم بیژن بود.
شهید بیژن در بین روشنفکران ، دنشجویان ، ورزشکاران ، رزمندگان و مردم کوچه و بازار محبوبیت کم نظیرى داشت ، بسیار شجاع و رئوف بود.
پهلوان بیژن به تفکر و اندیشه افراد احترام خاصى قائل بود ، یکى از دانش آموختگان منطقه که به چپ گرائى متهم بود و هم اکنون استادى برجسته در دانشگاهى معتبر در یکى از کشورهاى خارجى است ، در فیروزآباد بازداشت شده بود که از او شخص معتبرى براى ضمانت خواسته بودند و ایشان به افراد مختلفى پیام داده بود ولى کسى نیامده بود ، خود استاد نقل کرده است” دیدم جوانى بایک دسته ( چند شاخه )گل آمد و گفت من بیژن بهلولى هستم ” گفتم من که به شما پیغام نداده بودم ، گفت من خودم شنیدم که اینجا هستید ، ضمانت کرد و من آزاد شدم ، یک جمله هم گفت ” داشتن اندیشه متفاوت جرم نیست ”
پهلوان بیژن یکى از هشت سردار شهید شهرستان فیروزآباد قدیم ( فیروزآباد ، قیر ، فراشبند ) است که سه تن از آنها ( بیژن بهلولى قشقائى ، ایرج کرمپور و طمراس چگینى ) از ایل قشقائى هستند.
على رغم اینکه شهادتش شب سى ام شهریور ماه بود اما مشیت الهى بوده که پرچم خوشرنگ ایران پیچیده بر پیکر پاک معلم و پهلوان شهید بیژن روز اول مهرماه سال ١٣۶١ بیرق گلگون گشایش مدارس فیروزآباد گشته و با همراه با یک دانش آموز فیروزآبادى ( شهید سلمانى ) بامردم با وفا ، معلمان و دانش آموزان وداع نموده و به دیار باقى بدرغه گردد.
یادشان گرامى
دیدگاهتان را بنویسید