×
×

نقش کهنه دیروز بر گلیم فردا

  • کد نوشته: 11771
  • احسان قرقانی
  • ۸ اسفند
  • ۰
  • روشنا جهانگیرفام | سرعت پیمایش اخبار و اطلاع رسانی ، جهان ما را به دهکده ای بدل کرده است. اینترنت و فضای مجازی تحولی در خبرررسانی ایجاد کرده است که در کسری از ثانیه خبرها از قاره ای به قاره دیگر میرسند و از بالاترین مقامات تا عادی ترین شهروندان از آن مطلع میشوند.وبلاگ ها […]

    نقش کهنه دیروز بر گلیم فردا
  • روشنا جهانگیرفام | سرعت پیمایش اخبار و اطلاع رسانی ، جهان ما را به دهکده ای بدل کرده است. اینترنت و فضای مجازی تحولی در خبرررسانی ایجاد کرده است که در کسری از ثانیه خبرها از قاره ای به قاره دیگر میرسند و از بالاترین مقامات تا عادی ترین شهروندان از آن مطلع میشوند.وبلاگ ها و وب سایت ها  و اپلیکیشن های مجازی مهمترین ارکان این دهکده هستند که میتوان با استفاده مناسب از آنها در راستای هرچه بیشتر دیده شدن گام برداشت.این تحول مجازی بیش از هر چیز میتواند به نفع آنهایی باشد که در خود موارد قابل توجهی برای ارائه و معرفی داشته باشند.

    حال سوال اینجاست که ما قشقایی ها که در تاریخ ، فرهنگ ، هنر و ادبیات خود را صاحب منصب میدانیم چقدر از فضای مجازی برای معرفی داشته هایمان استفاده می کنیم؟

    با نگاهی به صفحاتی که به نام قشقایی و توسط قشقایی ها در فضای مجازی فعالیت میکنند اولین چیزی که به ذهن مخاطب خطور میکند این است که آیا تمام پیشینه و فرهنگ و هویت و داشته هایی قشقایی ها خلاصه میشود در لباس و آداب و رسوم جشنهای عروسی ؟

    صفحات اینستاگرام و کانالهای تلگرام(که پرمخاطبترین شبکه  های اجتماعی کشور هستند) پر شده اند از ویدئو ، عکس و کلیپ جشن های عروسی ، رقص زنان و ترکه بازی مردان!

    بی شک لباسهای زنان قشقایی و رقص آنها در نوع خود بی نظیرند و چشم نواز، اما آیا تنها بسنده کردن به این بُعد از فرهنگ کافی ست؟

    حتی در حوزه ورزش قشقایی نیز بیشتر تاکید و تکیه فضای مجازی بر افرادی ست که با لباسهای قشقایی در ورزشگاه حاضر شده اند.تردیدی نیست که لباس نماد فاخری از فرهنگ یک قوم است به ویژه لباس قشقایی که در رنگ شناسی و طراحی جز برترین هاست. اما آیا قوم قشقایی جز لباس و رقص چیز دیگری برای عرضه به جامعه مخاطب ندارد؟

    مخاطبی که مشتاق است قشقایی را بیشتر بشناسد آیا همچنان باید لابلای کتابها و در کنج کتابخانه ها دنبال فرهنگ و تاریخ و هنر ما باشد؟

    فعالیت فرهنگی موثر و موفق می بایست یک برنامه و طرح اولیه ؛یک طرح ثانویه، یک چشم انداز بلند مدت و سپس یک هدف گذاری کوتاه مدت داشته باشد.با این تعاریف آیا میتوان صرف کلاه دوگوشی بر سرگذاشتن یا آرخالق فروختن را فعالیت فرهنگی دانست؟ آیا لباس قشقایی پوشیدن و در کوه و کمر با تفنگی بر دوش عکس انداختن و آن را بارها و بارها در فضای مجازی به اشتراک گذاشتن فعالیت فرهنگی محسوب می شود؟

    مساله قابل توجه دوم اینکه قشقایی ها کمی دیرتر اما نهایتا سبک زندگی را عوض کرده و یک جانشین شده اند.برای بسیاری پذیرش و هضم این مساله بسیار سخت است.همان افرادی که برای معرفی قشقایی و فرهنگش تنها بسنده میکنند به نشان دادن تصاویر گله های گوسفند وسیاه چادرها و صحنه هایی از کوچ عشایر!!

    عناصر سازنده اصالت یک فرد یا قوم تا حدودی وابسته به جغرافیاست اما تمامی آن در جغرافیا خلاصه نمیشود.کوچ نشینی زمانی نحوه زندگی قشقایی بوده(مانند تمام قبایل کره زمین) اما آیا میتوان اکنون که قشقایی ها دیگر کوچ نشین نیستند آنها را فاقد اصالت دانست؟ قطعا چنین نیست.اینهمه تکیه بر گذشته و تبلیغ آن جز به بیراهه رفتن و غافل شدن از داشته های امروز نیست.

    موسیقی قشقایی ، لباس قشقایی، هنر قشقایی، ادبیات قشقایی ، ورزش قشقایی هر چقدر قوی هرچقدر با محتوا، بدون به روز شدن و به روز معرفی شدن نمیتواند در دنیای امروز ما جایی برای خود باز کند. لازمه دیده شدن در جهان امروز ، نگاه به فردا با تکیه به گذشته است و صرفا بر گذشته تکیه کردن جز بی راهه رفتن و عقب افتادن از قافله تمدن بشری نیست.

     

    ادبیات قشقایی نیاز به معرفی شدن، نو شدن و از نو نوشته شدن دارد.نیاز به نویسندگانی دارد که ادبیات و کتابهای ما را به دنیای امروز معرفی کنند و مترجمانی زبردست که شعرها و داستانها را به زبانهای روز دنیا ترجمه کنند و از طریق وب سایتها و اپلیکشن های مجازی پر مخاطب به مخاطبان معرفی کنند.

    ورزش قشقایی نوپا ست و می بایست با طرح و برنامه و هدف گذاری به پیش رفتن و موفق تر شدن آن، کمک کرد.میتوان با تبلیغات اصولی و حساب شده در فضای مجازی برای جذب اسپانسر از بار فشار مالی تیم کاست و تیم را در رسیدن به اهدافش یاری کرد و گرنه هیچ سبیل تاب داده(که ظاهرا این سبیل هم اخیرا شده است نماد قشقایی!!!!!) و کلاه دوگوشی و آرخالقی نمیتواند تیم را یاری کند!

    لازمه بقا در این دهکده جهانی رو به فردا گام برداشتن است نه پشت به فردا ایستاندن و کهنه خرمن تاریخ را بر باد دادن!

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *